عاشورایی متفاوت

آمار مطالب

کل مطالب : 200
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 4
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 955
بازدید سال : 1869
بازدید کلی : 61575

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان اشائه اثار فرهنگی و هنری و آدرس art41.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : غلامرضا کارگر شورکی-حسن
تاریخ : یک شنبه 9 شهريور 1399
نظرات

به نام خدا

السلام علیک یا اباعبدالله یا قمر بنی هاشم عباس (ع)

امروز عاشورا سال 1399 9/6/99 صبح ساعت 7 از منزل خارج شدیم به مدت یک سال بود و یا بیشتر به صحرای جعفرآباد شورک نرفته بودم راهی شدم قدم زنان رفتم تا به مسجد پدرم رسیدم کمی آنجا نشستم و برای  امام حسین (ع) وپدرم ؛ پیر غلام اباعبدالله الحسین (ع) ، گریستم و مدتی گذشت  در صحرای جعفر آباد شورک حیران و سرگردان بودم تا اینکه خودم را به منزل رساندم و چون بعد از پدرم من نقش ایشان را در مراسم روز عاشورای شهیدیه که راهب مسیحی است را ایفا می کردم و امسال به دلیل وجود این ویروس منحوس کرونا این مراسم برگزار نمی شد خودم را به منزل رساندم و خودم را آماده اجرای این نقش مثل عاشورای هر سال  در منزل کردم و در همان ساعتی که سالهای قبل در حسینیه اجرا می کردم با همان حال به یاد امام حسین(ع) و پدرم اجرا کردم و بسیار منقلب شدم و فضای خوبی بود :

در نقش راهب مسیحی  بودم ، سر خریدم و با گلاب شستشو دادم و الی آخر

 

ان شاءالله خدا و امام حسین (ع) از من قبول کنند و این ویروس را به زودی زود ریشه کن کنند

من همچنان با حالت منقلب بودم که ناگهان خواب رفتم و در خواب ....

تا زنده ام نوکر امام حسین (ع) و قمر بنی هاشم (ع)هستم .

به خدا چه بگویم ....

من فرزند پدری هستم که در ماه محرم بعضی شبها که به او اجازه نوحه خوانی نمی دادند به خانه می آمد و در اناقش تنهایی می خواند و سینه می زد و من پشت در اتاق گریه می کردم .

حالا من فرزند اویم که این کرونای لعنتی نگذاشت که امسال مراسم مخصوص روز عاشورا (کتل)داشته باشیم و خودم تنهایی در منزل اجرا کردم تا شاید امام حسین (ع) و قمر بنی هاشم (ع)، جانم فدایشان، از این بنده حقیر پذیرا باشند و ان شاءالله که با نابودی این ویروس کرونا ، راه کربلای شما نیز باز شود.

با تشکر از آقایان حاج محمد حسین کارگر مسئول حسینیه شهدا شهیدیه و حاجی رضا عرفا که امسال و در این ایام کرونا عزاداری ها را خوب مدیریت کردند و به نحو احسن به انجام رساندند.

 

 

خاطره ای از راهپیمایی کربلا

چند سال پیش به راهپیمایی اربعین رفته بودم چهار نفر همراه هم بودیم و می خواستیم به نجف برویم با یک ون عازم نجف شدیم 2 کیلومتر نیز رفته بودیم که من دقت کردم و دیدم که ون به طرف شمال عراق می رود و متوجه شدم که افراد داخل ون به زبان انگلیسی و عربی صحبت می کنند ، بسیار نگران شدم. ناگهان نگاهم به بغل دستی ام افتاد جوانی زیبا رو و ماه سیما و خوش اخلاق کنارم نشسته بود او گفت برادر پیاده شو و به حرم برگرد و من تشکر کردم و چهار نفرمان پیاده شدیم از آنجا که پیاده شدیم تا نجف 2 کیلومتر مانده بود ولی هر اتوبوس عراقی که می آمد نمی ایستاد تا ما را سوار کند و رد می شد تا اینکه یک پسر بچه عراقی آمد و با لهجه عربی و کلمات دست و پا شکسته فارسی و عربی گفت کنار جاده بنشینید و استراحت کنید من دست بالا می کنم و اتوبوس را برای شما نگه می دارم همان لحظه بود که اتوبوسی آمد و پسرک دست بالا کرد همراه ما آمد و ما را سوار بر اتوبوس کرد و خودش پیاده شد.

 

خاطره ای از غلامرضا کارگر شورکی فرزند شیخ حسن کارگر شورکی ، فرزند پیر غلام حسینی

دکترای مدیریت رسانه  ، نویسنده و کارگردان ، بازیگر سینما و تئاتر و تلویزیون ، استاد دانشگاه



تعداد بازدید از این مطلب: 228
|
امتیاز مطلب : 29
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود